عاشقانه من و پدرم با خدا

just love god and father

+نوشته شده در چهار شنبه 27 اسفند 1393برچسب:,ساعت9:59توسط hamid shahin | |

قصه ها را پایانی نیست قاصدک قصد پرواز دارد و چه بخواهی چه نخواهی راه خود را می رود

وما به دنبال خودیم در ناخودی دیگران و فکر می کنیم چرا باید همیشه نخود سیاه مقصد ما باشد

مگر ما خودمان انتخاب نکردیم دلمان درد می کنم و درد آن قصه است که پایانی نیست بگذریم

می خواهیم بریم سفر مانند قاصدک ............توخوبی همین

+نوشته شده در سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:,ساعت9:58توسط hamid shahin | |

گل واژه ها ما را به سمت بهار سوق می دهند و از هر چه بگذریم باز قلم قصد بهار دارد و نوشتن یار

زمستان با تمامی گرمیش (روزهای بی برف) در حال اتمام است نمی دانم از ماست که بر ماست یا که از زمستان است که برف ها آبست

ولی هرچه بود گذشت .... خدایا سال جدید یاریمان ده که بهاری باشیم و چون بهار بی دریغ بر دوست و دشمن بباریم و خوبی را مزه کنیم

.............تو خوبی !!!   همین

+نوشته شده در شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت15:43توسط hamid shahin | |

There is someone in the world that have important work they work without any money ..... without any time for rest ...... they have to work 24 hours ..... and they are always served around.... they are the best person in the world .......they are MOMS....we usually don’t attention to them just when we have work we go and  request them .... sometimes we disrespect them and we don’t understand we upset them .....after read this subject go and kiss your mom and say to them thank you mom for all trouble that you covered....( http://www.aparat.com/v/9egvo/ ) watch this video this video is about moms...I cry after I watch this video

+نوشته شده در شنبه 16 اسفند 1393برچسب:mom,love,24 hours,withot money,thanks mom,ساعت19:55توسط parisa shahin | |

today he paint this picture he is my lifeبوسه

+نوشته شده در جمعه 15 اسفند 1393برچسب:brother,my love,painting,ساعت10:17توسط 2lover | |

This is a true story which happened in the States. A man came out of his home to admire his new truck. To his puzzlement, his three-year-old son was happily picked stone and scratched lines on the side of the truck. In his anger, the man ran to his son, knocked him away. And took the little boy's hands and hit it many times as punishment, not realizing he was using a wrench. When the father calmed down, he rushed his son to the hospital.

Although the doctor tried desperately to save the crushed bones, he finally had to amputate the fingers from both the little boy's hands. When the boy woke up from the surgery and saw his bandaged stubs, he innocently said, "Daddy, I'm sorry about your truck." Then he asked, "But when are my fingers going to grow back?" The father was so hurt. He went back to truck and kicked it a lot of times. Sitting back he looked at the scratches, little boy wrote "I LOVE YOU DAD." Later then committed suicide.

Think about this story the next time someone steps on your feet or you wish to take revenge. Think first before you lose your patience with someone you love. Trucks can be repaired. Broken bones and hurt feelings often can't. Too often we fail to recognize the difference between the person and the performance. We forget that forgiveness is greater than revenge.

People make mistakes. We are allowed to make mistakes, because we human beings are not perfect. But the actions we take while in a rage will haunt us forever.

 

این داستانی حقیقی است .مردی از خانه بیرون آمد تا نگاهی به وانت نوی خود بیندازد و آنرا تحسین کند. ناگهان با چشمانی حیرت زده پسر سه ساله خود رادید که شاد و شنگول با ضربات یک چکش رنگ براق ماشین را نابود می کند. مرد بطرف پسرش دوید، او را از ماشین دور کرد، و با چکش دستهای پسر بچه را برای تنبیه او خردو خمیر کرد. وقتی خشم پدر فرو نشست با عجله فرزندش را به بیمارستان رساند.
هرچند که پزشکان نهایت سعی خود را کردند تا استخوان های له شده را نجات دهند اما مجبور شدند انگشتان هر دو دست کودک را قطع کنند. وقتی که کودک به هوش آمد و باندهای دور دستهایش را دید با حالتی مظلوم پرسید؟بابا متاسفم برای وانتت اما  انگشتان من کی در میان؟پدر خیلی داغون به سوی وانتش برگشت و شروع به لگد زدن به ماشین کرد . بعد نشست و نگاه کرد به خط خطیهایی که پسرش  روی وانت کشیده بود . پسر کوچولویش نوشته بود . بابا عاشقتم . پدر بعد از خوندن این نوشته خودکشی کرد.


نکته پندآموز این حکایت:
دفعه دیگری که کسی پای شما را لگد کرد و یا خواستید از کسی انتقام بگیرید این داستان را به یاد آورید. قبل از آنکه با کسی که دوستش می دارید صبر خود را از دست بدهید کمی فکر کنید. وانت را می شود تعمیر کرد. انگشتان شکسته و احساس آزرده را نمی توان ترمیم کرد. در بسیاری از موارد ما تفاوت بین شخص و عملکرد او را متوجه نمی شویم. ما فراموش می کنیم که بخشیدن با عظمت تر از انتقام گرفتن است.
مردم اشتباه می کنند. ما هم مجاز هستیم که اشتباه کنیم. ولی تصمیمی که در حال عصبانیت می گیریم تا آخر عمر دامان ما را می گیرد.


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:,ساعت14:46توسط hamid shahin | |

last night I returned from vacation
  God create so much good stuff
I just miss my heart to travel
I want to see all the good stuff to see you

+نوشته شده در شنبه 2 اسفند 1393برچسب:,ساعت13:53توسط hamid shahin | |